کد مطلب: 3165 تعداد بازدید: ۸۷۳

روز تجلیل از شهید تندگویان

 

شهید تندگویان جوانی انقلابی بود که بارها به دلیل انتشار و پخش اعلامیه‌ها و پیام‌های حضرت امام خمینی (ره ) در دوران خفقان محمدرضا پهلوی، بازداشت شد و به زندان افتاد و از جمله در سال 1352 دستگیر و پس از ماه‌ها بازداشت در زندان کمیته شهربانی و ساواک مورد شکنجه‌های بسیار قرار گرفت؛ مثلا ناخنهای او را کشیدند و پاهایش را با مته سوراخ کردند و یا شوک‌های عصبی شدید به او دادند، ولی او تسلیم آن شکنجه‌های وحشتناک نشد و سرانجام پس از یازده ماه با بدنی مجروح آزاد گشت.

شهید محمدجواد تندگویان که در دوران تحصیل خود، از دانشجویان ممتاز دانشکده نفت آبادان بود، در کنار فراگیری علم و دانش از تهذیب و خودسازی و فعالیت‌های مذهبی و انقلابی غافل نبود تا آنجا که همواره با جوانان مسلمان و در خط اندیشه‌های امام خمینی ( ره ) انجمن اسلامی دانشکده را راه‌اندازی و فعال کرد.

نقل شده است هنگامي که شهيد رجايي نخست وزير و مامور تشکيل کابينه مي شود، گزينه هاي وزارت از سوي افراد و شخصيت ها به وي پيشنهاد مي شود. ازجمله براي وزارت مهم و استراتژيک نفت، فردي به علت انتساب به يک شخصيت به شهيد رجايي معرفي مي شود که در زمان تحصيل در دانشکده نفت سر و سرّي با ساواک داشته و ميان دانشجويان بدنام بوده است.

 

دانشجويان هم دوره اش که وي را مي شناختند، احساس تکليف مي کنند و درباره سابقه و خصوصيات او با شهيد رجايي صحبت مي کنند. شهيد رجايي به آن ها مي گويد، شما چه کسي را پيشنهاد مي کنيد؟ آن ها شهيد تندگويان و مهندس بوشهري را نام مي برند. شهيد رجايي به سابقه اين دو توجه مي کند و چون متوجه مي شود شهيد تندگويان هم به علت فعاليت هاي انقلابي زندان رفته و شکنجه شده  و هم مذهبي و از ساکنان جنوب تهران است، او را به عنوان نامزد وزارت نفت انتخاب و به مجلس معرفي مي کند و مجلس نيز به او راي اعتماد مي دهد و اين گونه مهندس محمدجواد تندگويان در زماني که عراق به تازگي به ايران حمله کرده بود و تاسيسات مهم نفتي جنوب زير آتش دشمن قرار داشت، بر مصدر وزارت نفت جمهوري اسلامي ايران تکيه مي زند.

 

مکتبي ترين وزير در کابينه مکتبي شهيد رجايي

همسر شهيد تندگويان در گفت وگويي که پيشتر با ايسنا انجام داده، درباره انتخاب آن شهيد به عنوان وزير نفت مي گويد: ايشان آن زمان در اهواز مسئول مناطق نفت خيز بودند. بعد از اين که شهيد رجايي مسئوليت وزارت نفت را به شهيد تندگويان پيشنهاد کرد، ايشان مهندس بوشهري را پيشنهاد مي کند، اما با اصرار شهيد رجايي مبني بر اين که شما سابقه زندان و فعاليت انقلابي داريد و هم جزو خانواده هاي محروم بوده ايد و درد را بهتر مي شناسيد، اين مسئوليت را مي پذيرند. همان زمان معروف شد که شهيد تندگويان مکتبي ترين وزير کابينه دولت شهيد رجايي

شهید تندگویان ديدگاه وسيع و جامعى در صنعت نفت داشت: هدف از فروش نفت را به دست آوردن ارز مورد نياز براى خريد كالاهاى سرمايه اى و ايجاد صنايع جديد مى دانست كه اين امر كشور را به سوى صنعتى شدن سوق مى داد. قصد داشت صنعت نفت را كه به صورت تافته اى جدا بافته بود به نهادى مردمى تبديل كند و با وقوع جنگ تصميم داشت صنعت نفت را در سراسر كشور پراكنده كند تا از آسيب پذير بودن آن كاسته شود. به تبديل نفت خام به فرآورده هاى گران قيمت از جمله پتروشيمى مى انديشيد، اولويت دولتش را به گازرسانى به مردم به ويژه مناطق محروم اختصاص داده بود.او در دوران کوتاه وزارت، چنان مشي خدمت گزارانه اي در پيش گرفت که انصافاً لقب مکتبي ترين برازنده اش بود. سرکار خانم بتول برهان اشکوري همسر آن شهيد در پاسخ به اين سوال که آيا اخلاق و روحيات او پس از وزارت تغيير کرد يا نه به فارس مي گويد: «اصلا و ابدا، در اتاق ايشان هميشه به روي همه باز بود با اين که ۴۰ روز در اين پست بيشتر نماندند.»همسر شهید تندگویان طی خاطره ای اظهار مي دارد: در زمان وزارت يک ماشين بنز با راننده در اختيار ايشان قرار دادند اما ايشان تنها يک روز سوار آن ماشين شدند، مي گفت انگار سوزن در صندلي اين ماشين گذاشتند، من نمي توانم اين ماشين را تحمل کنم، همان پيکان خودمان بهتر است و يک پيکان درخواست کرده بود که عمداً هم خودشان رانندگي مي کردند.

پله پله تا ملاقات خدا
شهيد تندگويان خود را فرزند انقلاب مى دانست و هيچ گاه خود را از مردم جدا نمى ديد و براى تقويت روحيه كاركنان شركت نفت به مناطق جنوب سفر مى كرد. اين كار او سبب مى شد كه اولاً كاركنان صنعت نفت خود را در شرايط جنگى تنها نبينند، ثانياً تصميمات متخذه در كمترين زمان ممكن اجرا شود.
شهيد تندگويان هنوز بيش از ۴۰ روز از وزارتش نگذشته بود که براي چهارمين بار تصميم به بازديد و سرکشي از پالايشگاه نفت آبادان مي گيرد. در آن زمان پالايشگاه زير بمباران دشمن بود و کارگران و متخصصان آن به سختي فعاليت مي کردند. او که خود با پالايشگاه آبادان و مناطق نفت خيز جنوب آشنا بود و پيش از وزارت، مسئوليت پاکسازي پالايشگاه از نيروهاي ضدانقلاب را از سوي آيت ا… اشراقي برعهده داشت، چند بار براي بازديد از اين مناطق عازم سفر مي شود اما هر بار به علت مسائل نظامي و جنگي بودن اين مناطق، موفق به بازديد از پالايشگاه نمي شود. در چهارمين مرتبه که براي بازديد از پالايشگاه مي رود از جاده اي عبور مي کند که به تازگي به اشغال نيروهاي عراقي درآمده بود. شهيد تندگويان و هيئت همراه که بي خبر از تصرف جاده توسط عراقي ها بودند، توسط آن ها دستگير مي شوند و به همراه مهندس بوشهري و مهندس يحيوي به اسارت نيروهاي بعثي درمي آيند.هنگامي که شهيد چمران از ماجراي اسارت او و همراهانش مطلع مي شود، بلافاصله گروهي از نيروهاي چريکي خود را به منطقه مي فرستد تا اگر هنوز شهيد تندگويان و همراهان از مرز خارج نشده باشند، آنان را آزاد کنند. اما اين تلاش به جايي نمي رسد زيرا عراقي ها آن شهيد را به بصره منتقل کرده بودند.در سال هاي اسارت، او در انفرادي و جدا از ديگر آزادگان نگهداري مي شد و حتي صليب سرخ از وضعيت او اطلاعي نداشت و تنها دو نامه از وي به خانواده اش رسيد.
پيشنهاد عراقي ها براي آزادي شهيد تندگويان در برابر آزادي خلبان هاي عراقي
عراقي ها در ابتداي اسارت نمي دانستند چه شخصيتي را به اسارت گرفته اند، پس از اين که مي فهمند وزير نفت جمهوري اسلامي ايران را اسير کرده اند، پيشنهاد آزادي او را در قبال آزادي تعدادي از خلبان هاي عراقي مطرح مي کنند. همسر شهيد تندگويان در اين باره مي گويد: در همان روزهاي ابتدايي اسارت شهيد تندگويان، شهيد رجايي به خانه ما آمد و پس از احوال پرسي و جويا شدن حال بچه ها گفت: عراقي ها حاضرند شهيد تندگويان را در قبال آزادي ۸ تن از خلبان هاي عراقي آزاد کنند ؛من در پاسخ ايشان گفتم: اگر هم بنده اين شرط را بپذيرم خود آقاي تندگويان نمي پذيرد که در قبال آزادي اش، کساني آزاد شوند که مي خواهند پس از بازگشت به کشورشان دوباره مردم بي گناه ما را بمباران کنند.
شهادت در پايان اسارت

هرچند آگاهی دقیقی از تاریخ شهادت تندگویان در زندان عراق در دست نیست، چون که در آغاز دولت بعث عراق از تحویل جسد واقعی این شهید خودداری می‌کرد و با تحویل یک جسد ناشناس، قصد پایان دادن ماجرا را داشت که جمهوری اسلامی، هیأتی را برای پیگیری موضوع و تحویل گرفتن جسد واقعی شهید به عراق فرستاد.

این هیأت که متشکل از نمایندگان وزارت خارجه، پزشکی قانونی و خانواده شهید تندگویان بود، به همراهی یک متخصص از صلیب سرخ، سرانجام جسد شهید را از روی همان زخم‌هایی که از ساواک در کف پاهایش باقی مانده بود، شناسایی کردند، اما به دلیل این که دولت عراق، جسد شهید را با هدف، مجهول ماندن تاریخ شهادتش، سه بار مومیایی کرده، نتوانستند تاریخ دقیق شهادت ایشان را بگویند؛ این گونه است که تاریخ درستی از شهادت این شهید عزیز در دست نیست.

سرانجام پيکر پاک آن شهيد بزرگوار پس از ۱۱ سال اسارت و در حالي که سال ها شکنجه و اذيت و آزار بعثي ها را تحمل کرده بود در تاریخ  ۲۵ آذر ۱۳۷۰ به ايران منتقل شد و در كنار نخست وزيرش و در جوار شهداي هفتم تير ، در بهشت زهرا آرام گرفت.

شهید بزرگوار مهندس محمد جواد تندگویان در تاریخ دفاع مقدس ما چهره‌ای شناخته شده و نورانی است؛ هم از آن رو که تنها وزیر جمهوری اسلامی بود که در روزهای آغازین تجاوز رژیم بعث عراق به ایران به اسارت درآمد و هم از آن رو که شهادت غریبانه‌اش شاید منحصر به فرد باشد.خداوند بر درجاتش بيفزايد و او را با اولياي مقربش محشور فرماید.

 

منابع: