کد مطلب: 8758
تعداد بازدید: ۴۴۲
سرمشق های زندگی
یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲
بسم الله الرحمن الرحیم
شعر:سرمشق های زندگی
سرمشق های آب بابا یادمان رفت رسم نوشتن با قلمها یادمان رفت
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم اما خدای مهربان را یادمان رفت
آیه به آیه قرآن را حفظ کردیم اما عمل کردن به ان ها یادمان رفت
درس حسین بن علی(ع)را خوب خواندیم اما حسین بن علی (ع)را یادمان رفت
نام شهیدان ،تک به تک از برنمودیم لیکن سخنهای شهیدان،یادمان رفت
نوروز خو را با شهید آغاز کردیم عهدی که بستیم با شهیدان یادمان رفت
محفل به پا کردیم با نام شهیدان لیکن،سخنهای شهیدان،یادمان رفت
ما ادعا کردیم که رهرو شهیدیم اما مسیر شهیدان ،یادمان رفت
عکس شهیدان بر سر دیوارها نیست آیاامام شهیدان ،یادمان رفت؟
چفیه ها گر رنگ خود از دست دادند زیرا هوی جبهه ها از یادمان رفت
معراج گر رفتیم و تغییری نکردیم چون صاحبان اصلیش را یادمان رفت
چادر اگر برداشته شد از روی سرها زیرا که صاحب چادران را ،یادمان رفت
سید علی اظهار کردیم دوست داریم افسوس،سفارش های سید یادمان رفت
ما اهل کوفه نیستیم هرگز نبودیم غافل ز اینکه مرد کوفه یادمان رفت
پرچم اگر سوزانده شد در صبح عاشورا فهمیده اند هفتاد،دوتن یادمان رفت
با زرق و برق این زمانه خو گرفتیم تنها دلیلش جنته الخلد یادمان رفت
جامانده ایم در جاده های این زمانه اصل گواهینامه را ،ما یادمان رفت
گر مانده ایم در پیچ خمهای زمانه ما رهنمای راهمان را یادمان رفت
هر صبح جمعه ندبه میخوانیم بیاید لیکن صاحب ندبه را ،ما یادمان رفت
باز آی آقا که دگر وقت ظهور است درس جوان مردی دگر ازیادمان رفت
از خود مپرسیم،جواب این همه چیست؟ زیرا سوالها تک به تک از یادمان رفت
تقدیم به خون پاک شهیدان اسلام
وشهدای هشت سال دفاع مقدس
شاعر:خانم مهناز خرازی
طلبه سال اول حوزه علمیه حضرت رقیه«س»
شهرستان دشتستان